به تازگی وزیر امور خارجه مدعی شده مشکلات ایران در ارتباط با FATF مانع از همکاریهای ایران با روسیه و چین است. این در حالی است که همکاری ایران با FATF نه تنها گرهای از روابط ایران با چین و روسیه باز نمیکند، بلکه آثار زیانباری بر این روابط دارد.
هر چه به زمان انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم، فضاسازیهای رسانهای جریان غربگرا برای جهتدهی افکار عمومی در راستای منافع سیاسی خود پررنگتر میشود. البته نباید از چهرههای سیاسی این جریان که خوراک رسانهای را در اختیار این رسانهها قرار میدهند چشم پوشید. در همین راستا به تازگی وزیر امور خارجه در یک گفتگوی مجازی در شبکه کلاب هاوس با موضوع ناگفتههای تفاهم نامه ایران و چین، با اشاره به موضوع FATF مدعی شده است مشکلات ما درباره FATF مانع از همکاری با روسیه و چین میشود. این ادعا قبلاً نیز از سوی برخی به اصطلاح کارشناسان اقتصادی مطرح شده بود. اما واقعیت چیست؟ چه کسانی از همکاری ایران با FATF سود میبرند؟
باید دانست که بر خلاف ادعای مطرح شده، تا کنون هیچ درخواست رسمی از سوی کشورهای چین و روسیه مبنی بر لزوم همکاری ایران با FATF مطرح نشده است، بلکه حتی در سال ۹۴ و در همان برههای که نام ایران در لیست سیاه FATF قرار داشت، روسیه پیشنهاد داده بود ایران و روسیه در تجارت دوجانبه از پولهای ملی خود استفاده کنند.
اساساً همکاری ایران با FATF دغدغه اصلی کشورهای غربی جهت شناسایی مسیرهای دور زدن تحریمها و افزایش فشار جهت تغییر رفتار ایران در زمینه فعالیتهای موشکی و منطقهای است. این موضوع به قدری واضح است که حتی مقامات آمریکایی هم ابایی از گفتن آن نداشته و در مواردی به آن تصریح کردهاند! از همین روست که آمریکا و همپیمانان غربیاش از تمام اهرمهای فشار استفاده میکنند تا ایران را مجاب به عضویت در کنوانسیونهای مرتبط با FATF کنند. به عنوان نمونه کشورهای اروپایی در بهمن ۹۷ راهاندازی کانال ویژه مالی موسوم به اینستکس را مشروط به اجرای کامل برنامه اقدام FATF کردند. همچنین پمپئو، وزیر سابق امور خارجه آمریکا نیز بارها از ایران خواسته بود استانداردهای FATF را اجرا کند. پیشتر نیز صندوق بینالمللی پول که یکی از نهادهای بینالمللی تحت سلطه آمریکاست، از ایران خواسته بود برنامه اقدام FATF را به طور کامل اجرا کند. آیا چین و روسیه از همکاری ایران با FATF استقبال میکنند؟
اما بر خلاف ادعای آقای ظریف، همکاری ایران با FATF نه تنها گرهگشای روابط ایران با چین و روسیه نیست، بلکه میتواند آثار منفی بر این روابط داشته باشد. زیرا:
اولاً همکاری ایران با FATF سبب هضم بیشتر در نظام مالی جهانی است که تحت سلطه آمریکا قرار دارد. طبیعی است در چنین شرایطی امکان توافق با کشورهایی که در مقابل آمریکا قرار دارند، مشکلتر خواهد بود.
ثانیاً همکاری ایران با FATF سبب افشای اطلاعات شرکتهای خصوصی چینی و روسیِ طرف همکاری با ایران میشود و ریسک این شرکتها را افزایش میدهد و آنها از ترس جریمههای سنگین آمریکا، از تعامل با ایران سر باز میزنند.
ثالثاً آنچه سبب میشود چین و روسیه در تعامل با ایران محتاطانه رفتار کنند، تلاش دولت ایران برای تعامل بیشتر با غرب است. مماشات دولت با امتیازخواهی طرفهای غربی در مذاکرات منتهی به برجام، مماشات دولت با نقضعهدهای مکرر طرفهای غربی در اجرای تعهدات خود در برجام، نرمش در مقابل خروج آمریکا از برجام و تعلل کشورهای اروپایی در ایجاد سازوکار ویژه مالی (SPV) و تلاش برای اجرای مو به موی خواستههای FATF توسط دولت همگی گویای این واقعیت است که دولت ایران «غرب» را شریک اقتصادی راهبردی برای خود میپندارد. به همین دلیل است که چین و روسیه همچون گذشته حاضر به همکاری با ایران نیستند. به عنوان نمونه بانک کنلن چین در دوره قبلی تحریمها (که مشتمل بر تحریمهای سازمان ملل، اتحادیه اروپا و تحریمهای یک جانبه آمریکا بود و نام ایران هم در آن دوره در لیست سیاه FATF قرار داشت) با ایران کار میکرد اما اکنون تراکنشهای خود را محدود به تجارت بشردوستانه کرده است. چینیها و روسها حتی از این بابت گلایه هم کردهاند.
رابعاً اگر همکاری ایران با چین مشروط به رعایت کامل استانداردهای FATF توسط ایران میبود، نمیبایست چین در دورهای که نام ایران در لیست سیاه FATF قرار دارد، اقدام به امضای توافق راهبردی با ایران میکرد. این در حالی است که صادرات نفت ایران به چین در یک سال اخیر که نام ایران در لیست سیاه قرار داشته، نه تنها کاهش نیافته بلکه روند افزایشی داشته است!
از مجموع آنچه گفته شد روشن میشود اظهارات وزیر امور خارجه درباره ارتباط دادن مسأله FATF با روابط اقتصادی ایران با روسیه و چین، چیزی جز وارونهنمایی و تحریف واقعیت نیست. اما انگیزه جریان غربگرا از تحریف واقعیت درباره FATF چیست؟
هدف از تحریف واقعیتهای FATF چیست؟
عملکرد ضعیف دولت تدبیر و امید در دو دوره گذشته، شکست گفتمان مذاکره و فقدان دستاوردی ملموس که بتواند افکار عمومی را در رقابتهای انتخاباتی پیش رو مجاب کند همگی سبب شده است این جریان سیاسی برای بقا در صحنه سیاست به دنبال «فرافکنی» و «تحریف واقعیت» باشد. از این رو این طیف سیاسی تلاش میکنند ضعفهای برجام را به پای FATF نوشته و این به اصطلاح «دستاورد» را برای خود نگه دارند. از سوی دیگر با بزرگنمایی لیست سیاه FATF و ترساندن افکار عمومی و با استفاده از تکنیک رقیبهراسی و معرفی خود به عنوان تنها منجی کشور، سبد رأی خود را در انتخابات پر کنند.